شهدا شرمنده ایم ....
یعنی چی ؟
شهدا شرمنده ایم که از ولایت فقیه که همان ولایت رسول الله است دفاع نمی کنیم و امام خامنه ای یکه و تنها در میان این همه کفتار رها کرده ایم.
شهدا شرمنده ایم که مطیع امر ولایت نیستیم و در پی هوای نفسمان در حرکتیم .
درد آورترین صحنــه زمانی بود که عراقی ها
با ماشین های خودمان جنازه ی شـــهدا را زیــــر می گرفتند !
با دیدن این صحنه، آنچه از عاشـــورا در روضه ها شنیده بودم برایم
مجسم می شد !
در عاشورا یزیدیان با اســب بر جنازه ها تاختند و اینجا بعثی ها با
ماشـــین ها و تانــــک ها و . .
/ منبع کتاب پایی که جا ماند /
ون کسانی که میگن پاسدار ها و بسیجی ها روزی چند میگیرن و میرن سوریه ....
اون کسانی که میگن برا چی ما باید پولامون رو خرج عرب ها کنیم ....
اون کسانی که میگن چرا جوان هامون جونشون رو برای عرب ها به خطر میندازن ...
اون کسانی که پشت سر مدافعان و شهدای مدافع حرم کلی حرف می زنید ...
گوش کنید ....
اگر مدافعان حرم نبودند .......
الآن تهران پاریس بود ...
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ 16 ﺳﺎﻝ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ.
عملیات کرﺑﻼﯼ 4 ﺑﺎ ﺑﺪﻥ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﺍﺳﯿﺮ ﺷﺪ. ﺑﺮﺩﻩ بودند ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻐﺪﺍﺩ . ﻫﻤﻮﻧﺠﺎ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎ ﻟﺐ ﺗﺸﻨﻪ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﻫﻨﻮﺯ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ. ﺳﺮ، ﺻﻮﺭﺕ و ﻣﺤﺎﺳﻦ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺗﺎﺯﻩ ﺗﺮ.
شبهای جبهه ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻻﻣﭗ ﺳﻨﮕﺮ ﺭﻭ ﺷﻞ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﮐﻪ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ به خوندن : «ﺣﺴﯿﻨﻢ ﻭﺍ ﺣﺴﯿﻨﺎ. »
ﻣﯽ ﺷﺪ ﺑﺎﻧﯽ ﺭﻭﺿﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ .
ﺁﺧﺮ ﻣﺠﻠﺲ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﺷﮑﺎﺷﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎ ﭼﻔﯿﻪ ﭘﺎﮎ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﺍﺷﮑﺎﺷﻮ ﻣﯽ ﻣﺎﻟﯿﺪ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﺶ.
ﺩﻟﯿﻞ ﺗﺎﺯﮔﯽ ﺻﻮﺭﺕ ﻭ ﻣﺤﺎﺳﻨﺶ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ 16 ﺳﺎﻝ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩ ﺍﺛﺮ ﺍﺷﮏ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ .
ﺷﻬﯿﺪ ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﺷﻔﯿﻌﯽ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﻟﺸﮑﺮ 17 ﻋﻠﯽ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﯽ ﻃﺎﻟﺐ ﺗﻮﻟﺪ: 1346 ﻗﻢ- ﻣﺠﺮﻭﺣﯿﺖ ﻭ
ﺍﺳﺎﺭﺕ ﺩﺭ ﮐﺮﺑﻼﯼ -4
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻐﺪﺍﺩ: 10/4/1365
ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﭘﯿﮑﺮ : 14/5/1381 -
ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻦ: ﮔﻠﺰﺍﺭ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﻋﻠﯽ ﺍﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ ﻗﻢ ﻗﻄﻌﻪ 2 ﺭﺩﯾﻒ 14.
عکسی که می بینید، پیکر پاک یکی از شهدای سپاه را احتمالا در سال 1365 نشان می دهد. متاسفانه موفق به شناسایی شهید نشدیم اما پیشانی بندِ زیبای او و آرامشی که در سیمایش موج می زد، کافی بود که چشمان شما را به تماشایش میهمان کنیم. یاد جمله معروف حاج همت افتادم که فرمود:"کربلا رفتن خون می خواهد". دیگر چیزی برای نوشتن باقی نمی ماند. عاشقان کربلا خود حدیث مفصل خواهند خواند.
شادی روح صلوات